تدبر در قرآن چنين است كه انسان در تدبر اول با يك طريق استفاده ميكند. تدبر دوم به طريق ديگري، تدبر سوم طريق ديگري و همينطور تا آخر به قول امام محمدباقر(ع) قرآن بطن دارد، بطن او بطن دارد، تا هفت بطن. ولي اين از باب مثال است، يعني معاني قرآن غيرمتناهي است. هر كسي به فراخور حالش و به اندازه فكرش، از قرآن استفاده ميكند.
قرآن براي كسي هم كه در آن تدبر نميكند و فقط لفظ آن را ميخواند كهنهشدني نيست. به قول امام رضا(ع) اين طور نيست كه اگر صد بار اين آيه را خواند خسته شود، مثل همان درخت بهشت زنده و زنده كننده است و اين از خصوصيات قرآن است.
در اينجا خوب است درباره تركيب مزجي در قرآن هم بحثي داشته باشيم. قرآن مثل درختهاي بهشت است، درخت گلابي در اين دنيا گلابي دارد، اما سوره قرآن مثل درخت گلابي در بهشت است كه تنها گلابي ندارد. در حالي كه گلابي دارد، زردآلو دارد، در عين حال كه زردآلو دارد سيب هم دارد، تا آخر سور قرآن چنين است، نشانهاي از درختان بهشتي است كه سيبش طعم ميوهاي ديگر دارد كه همان تركيب مزجي بودن قرآن است. در ابتداي سوره، نبوت را اثبات ميكند، به دنبال آن سريعاً وارد اخلاق ميشود. بحث اخلاقش تمام نشده سيبي از سيبهاي بهشتي يعني قيامت را جلو ميكشد و بيان معارف اسلامي بسيار عميق و دقيق يعني تجسم عمل را مطرح ميفرمايند، در پي آن به موضوع امامت پرداخته، دوباره وارد بحث اخلاق ميشود و سپس اثبات توحيد مينمايد.